جدول جو
جدول جو

معنی کمر کردن - جستجوی لغت در جدول جو

کمر کردن
(رَ گَ دی دَ)
چون کمربند گرداگرد چیزی را احاطه کردن. با چیزی دور چیز دیگر را مانند کمربند احاطه کردن:
چو آن دید سیندخت بر پای جست
کمر کرد بر گردگاهش دو دست.
فردوسی.
تا دستها کمر نکنی در میان دوست
بوسی به کام دل ندهی در دهان دوست.
سعدی.
، کمربند کردن:
کمر کن سر زلف بر بندگیش
که فرخ بود بر تو فرخندگیش.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عمر کردن
تصویر عمر کردن
زیستن، زندگی کردن، کنایه از دوام آوردن، دوام داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکر کردن
تصویر مکر کردن
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، گول زدن، غدر اندیشیدن، شید آوردن، نارو زدن، تبندیدن، خدعه کردن، گربه شانه کردن، غدر داشتن، دستان آوردن، ترفند کردن، چپ رفتن، نیرنگ ساختن، سالوسی کردن، پشت هم اندازی کردن، اورندیدن، غدر کردن، حقّه زدن، تنبل ساختن، مکایدت کردن، فریفتن، کید آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کار کردن
تصویر کار کردن
به کاری پرداختن، به کاری مشغول بودن، به کار بستن، به جا آوردن، جنگ کردن، کارزار کردن، عمل کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امر کردن
تصویر امر کردن
دستور دادن فرمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرم کردن
تصویر کرم کردن
مرحمت کردن، از روی لطف و مهربانی دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کسر کردن
تصویر کسر کردن
کاهیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کور کردن
تصویر کور کردن
نابینا ساختن اعماء
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکر کردن
تصویر مکر کردن
کنبوردن، فریب دادن، حیله کردن، خدعه کردن: (... خواجه را بگوی که مذموم بدعتی و زشت قاعده ای که در جهان آوردی بوزیر کشتن و غدر و مکر کردن و عاقبت آن نیندیشیدی) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور. 24)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار کردن
تصویر کار کردن
((کَ دَ))
عمل کردن، به جا آوردن، به کاری پرداختن، تأثیر کردن، کارگر شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کسر کردن
تصویر کسر کردن
کاستن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کمک کردن
تصویر کمک کردن
Aid, Assist, Help
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کسر کردن
تصویر کسر کردن
Deduct
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کور کردن
تصویر کور کردن
Blind
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کار کردن
تصویر کار کردن
Work, Labor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کار کردن
تصویر کار کردن
pracować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کسر کردن
تصویر کسر کردن
віднімати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کار کردن
تصویر کار کردن
працювати , працювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کور کردن
تصویر کور کردن
осліплювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کار کردن
تصویر کار کردن
трудиться , работать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کور کردن
تصویر کور کردن
ослеплять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کمک کردن
تصویر کمک کردن
помогать , помогать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کسر کردن
تصویر کسر کردن
вычитать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کسر کردن
تصویر کسر کردن
odliczać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کار کردن
تصویر کار کردن
trabalhar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کمک کردن
تصویر کمک کردن
pomagać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کور کردن
تصویر کور کردن
oślepiać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کمک کردن
تصویر کمک کردن
helfen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کور کردن
تصویر کور کردن
blenden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کسر کردن
تصویر کسر کردن
abziehen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کار کردن
تصویر کار کردن
arbeiten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کور کردن
تصویر کور کردن
cegar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کسر کردن
تصویر کسر کردن
deduzir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کمک کردن
تصویر کمک کردن
ajudar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کمک کردن
تصویر کمک کردن
допомагати
دیکشنری فارسی به اوکراینی